خلاصه داستان: ژولیت، تنها بازمانده یک دوران آخرالزمانی، برای زنده ماندن در برابر گرسنگی، تشنگی، پای شکسته و موجودات عجیب و ناراحت کننده ای که فقط در شب بیرون می آیند می جنگد.
خلاصه داستان: زندگی آدل با ملاقات با اِما، زنی جوان با موهای آبی، تغییر می کند که به او اجازه می دهد تا اشتیاق را کشف کند و خود را به عنوان یک زن و به عنوان یک بزرگسال نشان دهد.