خلاصه داستان: در انتظار بازدید کمیته ای که می تواند به شرکتش جایزه ای برای برتری بدهد، صاحب یک کسب و کار تولید ترازو صنعتی سعی می کند هر مشکلی را از کارگرانش در زمان کافی حل کند.
خلاصه داستان: یک دختر 16 ساله خجالتی با الهام از گذشته سرکش مادرش و یک دوست جدید با اعتماد به نفس، نشریه ای ناشناس منتشر می کند که در آن از تبعیض جنسی در مدرسه اش سخن می گوید.
خلاصه داستان: هنگامی که افراد مهم آنها هر کدام از آنها جدا می شوند، الکسا به طور تصادفی یک متن "قلب شکسته" برای جیسون می فرستد و فکر می کند که به دوستش پیامک می دهد.
خلاصه داستان: یک تندرست با یک مشکل کنترل خشم کمی مرگبار که با کمک جلیقه ای با خط الکترود کنترل می کند و از آن استفاده می کند تا هر زمان که مورد قتل قرار می گیرد به خودش شوک بزند و به حالت عادی بازگردد.
خلاصه داستان: آشا و راوی تحت فشار والدینشان برای یافتن همسر، وانمود می کنند که در تابستان عروسی با هم قرار می گذارند، اما متوجه می شوند که عاشق یکدیگر شده اند.